اما کمی دقت به تقویمهای کهنه شده و نگاهی به آینده مینمایاند که حتی بسیاری از گویندگان این کلام و خود ما نیز، غبار سفیدفام گذر سالها را روی گرفتهایم و کاهش رشد جمعیت هر تحلیلگری را با واقعیت تبدیل جامعه ما از جمعیتی بهشدت جوان به جامعه میانسال و در بازهای20 تا 30سال به وضعیت تقریبی پیری جمعیت خواهیم رساند.
امروز 5 میلیون جمعیت بالای 60 سال در کشور زندگی میکنند که یک ششم این جمعیت ساکن پایتخت هستند.
سالمندی فصلی از زندگی است با مسائل و مشکلات خاص خود و این دوره همانند کودکی، جوانی و میانسالی یکی از مراحل زندگی به شمار میرود اما همراه با تحلیل قوا و کاهش فعالیتهای فیزیکی، اما این تحلیل قوای جسمانی قرین و همراه با افزایش تجربه، دانستهها و عواطف نیز هست.
پیران در هر جامعه حاملان تاریخ، ارزشها و باورهای آن هستند، جمیعت این گروه نیز به واسطه افزایش میانگین عمر انسانها در اثر پیشرفتهای پزشکی و ارتقای سطح بهداشت رو به تزاید است. وجود شمار روز افزون سالمندان در اکثر کشورها موجب شده تا مقامات دولتی و برنامهریزان اجتماعی توجه بیشتری به مسائل آنها کرده و به وضع مقررات تامین اجتماعی مطلوبتر همت گمارند.
سالمندی فرایند زیستی است که از لحظه تولد آغاز میشود و این فرایند را نه میتوان متوقف کرد و نه بازگرداند اما عوارض و ویژگیهای این فرایند در انسان غالبا بهصورت بیماریهای جسمی وحساسیتهای روحی بروز میکند که نیاز به مراقبتهای فردی و اجتماعی را فزونی میبخشد. سالمندان در فرهنگ و آیین ملی و دینی ما جایگاه و پایگاه خاص و ویژهای را بهخود اختصاص دادهاند. حقوقی همانند احترام، نیکیکردن و استفاده از تجربیات از سفارشهای مؤکد دین اسلام درخصوص سالمندان است. امیرالمومنین حضرت علیع که این روزها با نام و یاد آن بزرگوار مزین است در حدیثی علت زوال و گرفتاری در جامعه را بیاحترامی کوچکترها نسبت به بزرگترها و رسیدگی نکردن توانگران به نیازمندان معرفی میکند.
رسول معظم اسلام نیز میفرماید:« کسی که به بزرگترها احترام نکند و به کوچکترها شفقت و مهربانی نورزد و قدر و ارزش علما را پاس ندارد از امت من نیست.»
احترام و نیکی به سالخوردگان مسئلهای است که باید در سطوح مختلف جامعه به چگونگی تحقق بخشیدن آن پرداخت. یک سطح از این وظیفه و تکلیف، فردی است؛ بدان معنی که ما در جایگاه و شخصیت و همچنین در تسهیل زندگی برای ایشان تلاش میکنیم. اما از سوی دیگر احترام و خدمترسانی به سالمندان زمانی به دست میآید و به واقعیتی جاری در جامعه بدل میشود که علاوه بر باور و رفتار شخصی، جامعه و مدیران آن نیز به استیفای این حقوق پایبند بوده و برای تحقق آن برنامهریزی کنند و بکوشند.
جامعه موظف است مسائل، ناتوانیها و مشکلات سالمندان را با تدابیر و برنامههای مناسب پاسخگو باشد. اما واقعیت امروز با وضعیت مطلوب فاصله و تفاوتی محسوس دارد که خود موجب میشود نیاز به تحرکی گسترده برای بهبود اوضاع ضروری و مهمتر جلوه کند.
پیران آینهای هستند که در آنها آینده خود را میبینیم. وضعیت مطلوب ایشان موجب افزایش انگیزه جوانان برای تلاش و تکاپوی بیشتر میشود.هرچند متولی رسمی امور سالمندان در کشور ما سازمان بهزیستی است اما مدیریت شهر بهعنوان متولی امور عمومی شهر نباید و نمیتواند به مسائل این گروه مهم جامعه بیتوجه و یا کمتوجه باشد. طرح ارائه کارت منزلت به سالمندان هرچند با تبلیغات گستردهای آغاز شد، اما امروز چندان اثری محسوس از آن از سوی سالخوردگان احساس نمیشود. در طراحیهای شهری و در ارائه خدمات، یکی از تکالیف مدیران رعایت مسائل گروههای خاص بوده که درخصوص سالمندان این اولویت جلوهای بیشتر مییابد.
در آغازین روزهای هفته گرامیداشت سالمندان، ضمن تبریک به همه پدران و مادران با تجربه و سالمند ایران زمین، ضرورت خدمات رسانی بهتر و بیشتر به سالمندان را بهخود و مجموعه مدیریت شهری گوشزد میکنم.
*عضو شورای شهر تهران